این مستند درباره دخترانی است که چندان به حجاب پایبند نبوده اند اما بر اثر آشنایی با یک دوست، خواندن یک کتاب یا یک اتفاق، نگاهشان به حجاب تغییر کرده و دچار تحول شده اند.
این قسمت: مهرناز دوساله!
از لاک جیغ تا خدا | دنلود بخش اول
این مستند درباره دخترانی است که چندان به حجاب پایبند نبوده اند اما بر اثر آشنایی با یک دوست، خواندن یک کتاب یا یک اتفاق، نگاهشان به حجاب تغییر کرده و دچار تحول شده اند.
این قسمت: مهرناز دوساله!
از لاک جیغ تا خدا | دنلود بخش اول
"سالی البیلی" بانوی محجبهای است که با وجود تمام محدودیتهای جامعه آمریکا علیه زنان مسلمان، ارزشهای اسلامی خود را حفظ کرده و حجاب او را از رسیدن به مدارج بالای علمی و پیشرفت در رشته مهندسی برق و حفاری باز نداشته است.
نام این دختر جوان استرالیایی که در تصویر میبینید، استیسی ادن است ( Stacey_Eden# ) که نمیتواند در مقابل توهینهای یکی از هموطنانِ «اسلام ترس»ـش یه یک بانوی محجبه ساکت بماند و به گفت و مگو با او میپردازد. فیلمی که استیسی از این ماجرا گرفته و روی اکانتش در فیسبوک گذاشته تا این لحظه بیش از هشتصدهزار بار دیده شده است:
https://www.facebook.com/stacey.clark.3705/videos/vb.100008117850159/1578309785782935
سی.ان.ان هم این رپرتاژ را برای او رفته است:
https://youtu.be/I1gEKe51nQ4
این مستند درباره دخترانی است که چندان به حجاب پایبند نبوده اند اما بر اثر آشنایی با یک دوست، خواندن یک کتاب یا یک اتفاق، نگاهشان به حجاب تغییر کرده و دچار تحول شده اند.
این قسمت: سارا هفت ساله!
از لاک جیغ تا خدا | دانلود فیلم
این مستند درباره دخترانی است که چندان به حجاب پایبند نبوده اند اما بر اثر آشنایی با یک دوست، خواندن یک کتاب یا یک اتفاق، نگاهشان به حجاب تغییر کرده و دچار تحول شده اند.
این قسمت: لادن یک ساله!
از لاک جیغ تا خدا | دانلود فیلم
فاطمه هریس یک بانوی استرالیایی است که حتی قبل از مسلمان شدن حجاب داشته است. او در ابتدا عاشق حجاب بوده، بعد مسلمان شده است.
◘ «فدک» باغستانی بود در ۱۶۵ کیلومتری مدینه، خاکی حاصلخیز داشت و چشمه های جوشان، درخت های نخلش پرمحصول بود و صاحبانش هم یهودیان ساکن اطراف مدینه بودند... .
مهدی عبد خدایی:
نامادری من داستانی را تعریف می کردند که همین داستان را علی آقای ضیاء هم تعریف می کنند.
داستان از این قرار بود که من یک ساله بودم که مادرم از حمام باز می گشته است. بین حمام و منزل ما قریب به صد یا صد و پنجاه قدم راه بوده. پاسبان اداره ثبتی بوده که می بیند دو زن (مادرم و همسایه اش) با چادر راه را طی می کنند. حمله می کند. چادر مادر مرا از سرشان می کشد. مادرم فرار می کند و خود را به آستانه خانه همسایه می اندازد و در همان جا سقط جنین می کند و خون ریزی شدیدی می کند و به علت شرایطی که پدرم داشته (او به صورت یک تبعیدی و فراری بوده و یک سال بعد از آن ماجرا باز می گردد.) نمی تواند مادرم را به دکتر برساند و مادرم پس از 16 روز می میرد، در حالی که 21 ساله بوده است. (1)
1. حکایت کشف حجاب، ص125
پس از فتح ایران، هنگامی که سه تن از دختران کسری، شاهنشاه ساسانی را برای عمر آوردند، شاهزادگان ایرانی را برابر عمر در حالی که با پوشش و نقاب، چهرهی خود را پوشانده بودند واداشتند.
عمر دستور داد با آوازی بلند به آنها فریاد کشند که تا پوشش از چهره برگیرند تا خریداران پس از نگاه، پول بیشتری مبذول دارند. دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن صورت خودداری کردند و به سینه مأمور اجرای حکم عمر، مشت زده، آنان را از خود دور ساختند.
عمر بسیار خشمناک شد و خواست با تازیانه آنان را بیازارد. در آن حال شاهزادگان می گریستند.
در همین زمان حضرت علی[علیه السلام] به عمر فرمود: در رفتارت مدارا کن! از پیغمبر خدا شنیدم که می فرمود: بزرگ و شریف هر قومی راکه خوار و فقیر شده، گرامی دارید.عمر پس از شنیدن فرمایش حضرت علی آتش خشمش فرو نشست. (1)
1. وشنوهاى، حجاب در اسلام، ص59، به نقل از السیرة الحلبیه، ج2، ص49.