صیانه

نوشتن از بعضی حرف‌ها جسارت نمی‌خواهد.. حماقت هم.. نوشتن از بعضی حرف‌ها ایمان می‌خواهد

صیانه

نوشتن از بعضی حرف‌ها جسارت نمی‌خواهد.. حماقت هم.. نوشتن از بعضی حرف‌ها ایمان می‌خواهد

صیانه

هر آدمی را پرچم‌دار نمی‌کنند.
پرچم را به دست راست‌قامت‌ترین باید داد.
به دست پایدارترین؛
مطمئن‌ترین؛
سالم‌ترین؛
و البته وفادارترین.
سلام بر ریحانه‌ها
که خدا پرچم‌دارشان خواسته.
پرچم‌دار عبودیت؛
پرچم‌دار اسلام.
ریحانه‌ها
آماج حمله‌های شیطانی اگر هستند،
پرچم اسلام را
-حجاب را-
به دوش دارند.
سلام بر ریحانه‌ها
سلام بر پایداری‌شان
سلام بر صبرشان
و سلام بر شکوه ایمان‌شان؛ روزی‌که ایمان‌ها را به سنجه آورند(yon.ir/mGdf).

ذَلِکَ وَ مَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ(yon.ir/sGxx).

نویسندگان

۵۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

پاسخ:
◘ مسلمانان به دلیل برنامه زندگی خود، طبیعتا اراده هایی قوی تر از مردم معمولی خواهند داشت. مثلا مسلمانی که در ماه رمضان علیرغم گرسنگی و تشنگی و در دست بودن آب و غذا، از خوردن و نوشیدن اجتناب می کند، اراده اش قوی می شود. یا مثلا مسلمانی که می تواند در دنیای امروزی انواع صحنه ها و فیلم های مستهجن را به راحتی تماشا کند، اما از آن اجتناب می کند، اراده و همت خود را تقویت کرده است.
◘ بنابراین اسلام به دلیل برنامه های عملی برای تضعیف نفس اماره، نقشی انکار نشدنی در تقویت عزم و اراده دارد. خصوصا که از منظر قرآن دلیل اصلی ابتلا به اشتباه و گناه، نداشتن عزم جدی است. کما اینکه قرآن در تحلیل خطای حضرت آدم (ع)، خطای او را به ضعف عزم او ارتباط می دهد و نشان می دهد که هر گناهی ریشه در ضعف عزم دارد:

وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً: پیش از این، از آدم پیمان گرفته بودیم امّا او فراموش کرد و عزم استوارى براى او نیافتیم! [آیه ۱۱۵ سوره طه]

امّا درباره حجاب و مساله مطرح شده باید به چند نکته دقت نمود:
◘ عدم جلب توجه مردان و جلوگیری از تنوع طلبی در جامعه، تنها یکی از فلسفه های حجاب است. و نباید این مساله را به عنوان تنها دلیل حجاب دید. و اگر کمی دقت شود مشخص می شود که یکی از مهمترین فلسفه های حجاب به طور مستقیم به خود زنان بر میگردد، که حضورشان در جامعه، به عنوان حضور یک انسان باشد. نه آنکه حضور زن در جامعه، با نگاه جنسیتی و ابزار قرار دادن زن یکسان شود.
◘هیچ کس نمی تواند ادعا کند که کسی با دیدن چند تار مو، عنان از کف داده و بدون اختیار به گناه کشیده می شود. بلکه سخن این است که برای کنترل غریزه، باید در جایی که غریزه قوت نگرفته، اقدام کرد و در همان ابتدای راه آن را مهار کرد.و روشن است که به هر حال موی زنان بخشی از زیبایی های آن هاست. و جلوه گری و خودآرایی در محل های عمومی، سبب دامن زدن به تمایلات غریزی می شود. حتی اگر این جلوه گری، صرفا با نمایش موها باشد.
◘ کسی که کت و شلوار سفید و تمیز به تن دارد، از کوچکترین آلودگی پرهیز می کند و مراقب تمیز باقی ماندن لباسش است. اما مکانیکی که لباس کار به تن کرده و لباسش آغشته به انواع روغن و ... است، از نشستن بر زمین و خاکی شدن ابایی ندارد. از همین رو، یک مسلمان باید نسبت به کوچکترین توجهات غلط، حساس باشد و خود را از آن دور کند. بر خلاف کسی که ذهن او همیشه درگیر لغویات است و خالی بودن ذهنش از یک لغو، به معنای خالی بودن از لغوهای دیگر نیست.

┘◄ به هر حال هر کس که بخواهد حقیقت را ببیند، تجربه جامعه غربی در پیش روی ماست و ثمره حضور جنسیتی زن در جامعه، بسیار روشن است. که این حضور همراه مفاسد بسیاری می شود. از فروپاشی کانون خانواده، تا انحراف جنسی عجیب و غریب. بنابراین اگر بخواهیم عاقلانه نگاه کنیم، باید بر این نکته تاکید کنیم که حضور زن در جامعه، صرفا به عنوان حضور یک انسان باشد. و زن جاذبه های جنسیتی خود را محدود به همسر خویش کند و از عمومی کردن آن پرهیز نماید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۵۸
سیمین محمود زاده

این حرف اشتباه نشود با اینکه بنده با مُد و تنوع و تحول در روشهای زندگی مخالفم؛ نخیر، مُدگرایی و نوگرایی اگر افراطی نباشد، اگر روی چشم و همچشمیِ رقابتهای کودکانه نباشد، عیبی ندارد. لباس و رفتار و آرایش تغییر پیدا می‌کند، مانعی هم ندارد؛ اما مواظب باشید قبله‌نمای این مُدگرایی به سمت اروپا نباشد؛ این بد است.
اگر مدیست‌های اروپا و امریکا در مجلاتی که مُدها را مطرح می‌کنند، فلان طور لباس را برای مردان یا زنانِ خودشان ترسیم کردند، آیا ما باید اینجا در همدان یا تهران یا در مشهد آن را تقلید کنیم؟ این بد است. خودتان طراحی کنید و خودتان بسازید.

[آیت الله خامنه ای(مدظله العالی) - بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های استان همدان - 1383/04/17]

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۱۷
سیمین محمود زاده

چهارپایان و اسلحه و اثاث خود را نامگذارى مى‏نمود.
نام پرچمش عقاب،
 نام شمشیرش که با آن در جنگها حاضر مى‏شد ذو الفقار،
و نام شمشیرهاى دیگرش مخذم، رسوب و قضیب بود.
...کمانش کتوم،
و جعبه تیرش کافور نام داشت.
نام شتر آن حضرت قصوى بود که به آن عضباء مى‏گفتند.
 نام استرش دلدل، و درازگوشش یعفور، و گوسفندى که از شیر آن مى‏آشامید عینه بود.



 آداب، سنن و روش رفتارى پیامبر گرامى اسلام ،ص:72

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۳۸
سیمین محمود زاده