عطر آغوش حلیمه
دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۵۲ ق.ظ
مادرش دایهی رسول خدا بود. عطر و بوی نبی خدا را در دامن مادرش حس میکرد. خدا میداند چه شبها که حلیمه با قصهی کودکی ِ حبیب خدا می خواباندش. در بغل دایهی دردانهی خلقت بزرگ شوی و حب علی را نداشته باشی. حاشا و کلا!
حجاج دنبالش میفرستد و میآورندش. تاریخ خون ریزتر از حجاج سراغ ندارد. امکان ندارد مقابل این سفاک بایستی و نلرزی. بزرگانش میآمدند و از ترس حتی با پایش بیعت میکردند. بازجویی شروع میشود:
-شنیدهام علی را بر ابوبکر و عمر و عثمان ترجیح میدهی.
-دروغ شنیدهای! من علی را بر آدم و ابراهیم و موسی و تمام انبیاء ترجیح میدهم.
خون جلوی چشم حجاج را می گیرد. این حرف را ثابت میکنی و الا همین جا میکشمت.
دست پروردهی اهل بیت هست و یک عمر خانهداری هم اگر کرده با حب و شوق و معرفت به امام ش سالک بوده. اسمش حره بنت حلیمه سعدیه هست. زبان که باز میکند حجاج مفتضح و خوار و خفیف میشود:
-اگر علی را بر آدم مقدم می کنم برای اینست که خدا درباره ی آدم می گوید: (عصى آدم ربه فغوى) اما در سورهی هل اتی خطاب به علی می گوید: ( کان سعیکم مشکورا ) و اگر بر ابراهیم برتری می دهم برای اینست که ابراهیم دنبال زنده شدن پرندگان بود که قلبش مطمئن شود ولی علی خودش می گوید: ( لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا ) و اگر بر موسی تفضیلش می دهم بخاطر اینست که موسی خرج منها خائفا یترقب ولی علی در لیلة المبیت در بستر نبی خدا خوابید و نترسید. نترسید که خدا در حق ش نازل کرد: ( من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات الله ).
همینطور یک به یک فضیلت علی را بر انبیاء میشمرد و حجاج تکیه زده بر اریکهی قدرت را منکوب و مسحور قاطعیت سخن و کلام خودش میکند. قافیه را باخته بود و دیگر جرئت همآوردی را نداشت. سعی کرد آبروی رفته را با دست و پا زدن و احترام و اکرام ظاهری به دست بیاورد. مقابل ش خضوع کرد و با احترام برش گرداند.
┘◄ جریان شناسی و گم نکردن خط هدایت و شجاعت ِ در جار زدن، آن هم در زمانه ای که مردهای ریش سفیدش در مقابل مشت آهنین حجاج کم می آوردند، فضیلتی نیست که بشود از آن چشم پوشید. در زمانه ای که لعن نکردن علی جرمی نابخشوندی بود، تبلیغ خط علی و اولادش سر سختی کوه را می طلبید و صبر ایوب را.
پ.ن: روایت در کتاب الفضائل شاذان بن جبرئیل قمی نقل شده است.
۹۳/۱۰/۲۹